English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8406 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the three powers U قوای ثلاثه
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U حذف توان کامپیوتر
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers U قدرت نیرو
powers U شدت
powers U توانایی
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
the powers U دولتهای بزرگ
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers U خاموش کردن یک وسیله
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers U توان از دست رفته
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers U انرژی
powers U قوه
powers U راندن
powers U توان
powers U نیرو
powers U توان برقی
powers U زور بکاربردن
powers U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powers U قدرت دیدذره بین
powers U اقتدار سلطه نیروی برق
powers U برق
powers U توان نیرو
powers U برتری
powers U قدرت
powers U زور
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers U دولت
powers U اقتدار و اختیار
powers U قوه یا توان
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
powers U برقی
powers U دستگاه برقی
the belligernt powers U دولتهای درحال جنگ
division of powers U تفکیک قوا
o merciful powers U ای خدایان بخشنده
the belligernt powers U دول متحارب
mechanical powers U غرغره چرخ
mechanical powers U گوه
full powers U اختیارات تام
give powers U به کسی وکالت دادن
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
monrovia powers U قدرتهای مونروویا
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
To have full powers. U اختیارات کامل داشتن
hostile powers U دول متخاصم
to delegate one's powers to somebody U اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن [اصطلاح رسمی]
nuclear U مغزی
nuclear U مربوط به اتمی
nuclear U اتمی
nuclear U هستهای
non-nuclear U ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
non-nuclear U غیراتمی
non-nuclear U نااتمی
give soneone powers U به کسی وکالت دادن
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
principle of separation of powers U اصل تفکیک قوا
the active powers of the mind U قوای عامله متحر
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
nuclear power U انرژی هستهای
nuclear power U نیروی هستهای
nuclear pile U پیل هستهای
nuclear particle U هستک
nuclear magneton U مگنتون هسته
nuclear number U عدد هستهای
nuclear fusion U همجوشی هستهای
nuclear fusion U گداخت هستهای
nuclear parity U همطرازی اتمی
nuclear fusion U گداز هستهای
nuclear fusion U ذوب هستهای
nuclear fission U شکافت هستهای
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
nuclear number U عدد جرمی
nuclear technology U تکنولوژی هستهای
nuclear charge U بار هسته
nuclear chemistry U شیمی هستهای
nuclear configuration U ترکیب هستهای
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
nuclear detector U اشکارساز هستهای
nuclear dud U بمب عمل نکرده اتمی
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
nuclear electron U الکترون هسته
nuclear energy U انرژی هستهای
nuclear engineering U تکنولوژی هستهای
nuclear equipoise U گلوله اتمی ممنوعه
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear fission U انشقاق هستهای
nuclear forces U نیروهای هستهای
nuclear cell U پیل اتمی
nuclear reaction U فرایند هستهای
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear transformation U تبدیل هستهای
nuclear warfare U جنگ اتمی
nuclear warfare U میدان جنگ اتمی
nuclear family U خانواده هستهای
nuclear families U خانواده هستهای
nuclear reactors U واکنشگاه هستهای
nuclear reactors U راکتور هستهای
nuclear reactors U پیل اتمی
nuclear reactor U راکتور هستهای
nuclear reactor U پیل اتمی
nuclear structure U ساختار هستهای
nuclear strike U تک هستهای
nuclear whorl U پیچهستهای
nuclear membrane U عضوهستهای
nuclear winter U زمستان اتمی
nuclear radiation U تشعشع هستهای
nuclear radius U شعاع هسته
nuclear reactor U واکنشگاه هستهای
nuclear reaction U واکنش هستهای
nuclear size U اندازه هسته
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear strike U تک اتمی
nuclear-free U مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
civil U خدمات شهری
civil U شهری
civil U شخصی
civil U غیر نظامی
civil U مدنی
civil U کشوری
civil U درونی
civil U داخلی حقوقی
civil U حقوق
civil U غیرنظامی
nuclear binding energy U انرژی اتصال هستهای
nuclear power station U نیروگاه هسته ای
nuclear power plant U نیروگاه هسته ای
nuclear power station U نیروگاه هستهای
nuclear power production U تولید انرژی هستهای
nuclear power plant U تاسیسات انرژی هستهای
nuclear boiler room U اتاقکمولدبخارهستهای
nuclear powered submarine U submarine nuclear
nuclear biological chemical U شیمیایی میکربی هستهای
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
nuclear fusion energy U انرژی ذوب هستهای
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
effective nuclear charge U بار موثر هسته
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
civil liberties U ازادی مدنی
civil rights U حقوق اجتماعی
civil rights U حقوق مدنی
Civil Service U خدمات اجتماعی
civil wars U جنگ داخلی
civil engineering U مهندسی ساختمان
civil engineering U مهندسی راه و ساختمان
civil war U جنگ داخلی
civil law U حقوق مدنی
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
civil affairs U عملیات مردم یاری
civil affairs U امور غیرنظامیان
civil advisor U مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil advisor U مستشار غیرنظامی
civil liberty U ازادی مدنی
civil action U دعوی مدنی
civil action U دعوی مدنی یا حقوقی
civil degradation U محرومیت از حقوق مدنی
civil low U حقوق مدنی
civil disobedience U مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil engineer U مهندس ساختمان
civil engineer U مهندس راه و ساختمان
civil engineer U مهندس راه وساختمان
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
civil disobedience U نافرمانی شهروندان
civil servants U مستخدم دولتی
civil servants U مستخدم کشوری
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
civil servant U مستخدم دولتی
civil divorce U موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil defence U موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil marriage U ازدواج محضری
civil marriages U ازدواج محضری
civil engineers U مهندس شهرسازی
civil engineers U مهندس ساختمان
civil engineers U مهندس راه و ساختمان
civil engineers U مهندس راه وساختمان
civil engineer U مهندس شهرسازی
civil servant U مستخدم کشوری
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil liability U مسئوولیت مدنی
civil litigation U دادرسی مدنی
Civil Service U خدمات کشوری
civil low U سیستم حقوقی رم باستان
civil partnership U شرکت مدنی
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
civil procedure U ایین دادرسی مدنی
civil proceedings U اقدامات حقوقی
civil services U خدمات دولتی
Recent search history Forum search
1Potential
0federal civil service
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com